اگرچه امروزه قهوه درسرتاسرجهان کشت میشود اما هیچ کس دقیقاً نمیداند که چگونه و چه زمانی قهوه کشف شد البته افسانههای زیادی در مورد منشاء آن وجود دارد.
یکی از معتبرترین این افسانهها ما را به هزاران سال قبل و فلات اتیوپی میبرد.
کالدی یا خالید یک جوان چوپان بود که بزهای را برای چرا به دشتهای اتیوپی میبرد.
یک روز از این روزها کالدی متوجه شد رفتار آرام همیشگی بزهایش با جستوخیز و رقص عوض شده. آن بزها آن روز شاد ترین گله تاریخ بودند وآنقدر انرژی داشتند که آن شب نخوابیدند!
اول کالدی فکر کرد آنها تسخیر شدهاند! پس از مدتی زیر نظر گرفتن، کالدی متوجه شد که بزها میوههای قرمز درختی ناآشنا را میخوردند. ماجراجوییاش گل کرد و تصمیم گرفت میوه مرموز را امتحان کند ، پس از خوردن چند دانه کالدی هم میانه میدان در کنار بزها مشغول رقص وجستوخیز شد.
راهبی از آنجا میگذشت که کالدی و بزهای رقصنده را دید. با کنجکاوی ایستاد تا ببیند چه خبر است و بعد داستان میوههای قرمز انرژیزا را از زبان کالدی شنید .
در نسخهای از این افسانه راهب دراین وقت فکر میکند این دانهها جواب دعاهایش هستند چرا که همیشه در وسط نماز و دعا خوابش میبرده.
راهب دانههای قهوه را به صومعه میبرد و همراه راهبان دیگر از آن میخورند و تا صبح به وجد الهی میرسند!
البته در نسخهای دیگر راهب ابتدا فکر میکند این دانهها شیطانی هستند و آنها را در آتش میسوزاند.
بعد بوی قهوه میان شعلههای آتش بلند میشود و راهب هم مسحورعطرگرم قهوه میشود.همراه راهبان دیگربا دانههای شیطانی نوشیدنی درست میکنند که به معجزهای برای شب بیداری وعبادت تبدیل میشود.
خبر از اتیوپی به شبه جزیره عربستان میرسد و بعد از آن سرتاسر جهان به لطف بزهای کالدی با قهوه آشنا میشوند.